کوچه ی سر گشتگی
- من بی گل رخسار تو آرام نگیرم
- با انکه خمارم زکسی جام نگیرم
- گامی نگذارم ز سر کوی تو جائی
- جز با کرمت هیچ سرانجام ندارم
- گر بگذری از کوچه ی سرگشتگی من
- دیگر خبـــــــــر از تلخی ایام ندارم
- دل همچو کبوتر به سر بام تو بنشست
- آرام دگر بر ســــــــــر هر بام ندارم
- سخت است که در دام بمانم چو اسیری
- رسوای دو عالم شوم و کام نگیرم
- رفت اِرز دلم در پی دیدار تو هیچ
- ایراد بر این عاشق بد نام نگیرم
- صد دام تنیدند و چو مرغان کهنسال
- زیرک شدم و دانه ز هر دام نگیرم
- محرابی اگر رسم کنم در نظر خویش
- جز از خم ابروی تو الهام نگیـــــرم
- رفت عمر"عزیز"از کف و ترسم که پیامی
- از جــــانبت ای مـــــاه دلآرام نگیرم
اردیبشت-۶۹
عــــــــزیز نادری............... از کتاب خاکســـــتر عشق
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱ ساعت 8:10 توسط عزیز نادری
|